معنی کهنه فرود در لغت نامه دهخدا

یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان قوچان است که درجنوب غربی قوچان واقع است. این دهستان کوهستانی است و هوایی معتدل دارد و سکنۀ آن از طوایف زعفرانلو هستند. از 17 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته است و مجموعاً 9956 تن سکنه دارد و قرای عمده آن عبارتند ازسراب و علی آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

معنی کهنه فرود در لغت نامه دهخدا

ده مرکز دهستان کهنه فرود است که در بخش حومه شهرستان قوچان واقع است و 860 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

معنی کهنه فرود - جستجوی لغت در جدول جو

کهنه فرود

لغت نامه دهخدا

کهنه فرود

لغت نامه دهخدا

کهنه فروش

کسی که لباس های کهنه می فروشد

فرهنگ فارسی عمید

کهنه فروش

(تَ)

کسی که قماشهای کهنه و اشیای مستعمل را بر دست و دوش برگرفته و بفروشد. (آنندراج). آنکه لباسهای کهنه و مندرس می فروشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). خلقانی. (دهار) (تفلیسی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
تا از لباس حسن بیاراست دوش خود
از نو شدیم بندۀ کهنه فروش خود.
سیفی (از آنندراج).
، مجازاً، آنکه معنی کهنه عرضه می کند. مقلد. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) :
نوبت کهنه فروشان درگذشت
نوفروشانیم و این بازار ماست.
مولوی

کسی که قماشهای کهنه و اشیای مستعمل را بر دست و دوش برگرفته و بفروشد. (آنندراج). آنکه لباسهای کهنه و مندرس می فروشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). خُلْقانی. (دهار) (تفلیسی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
تا از لباس حسن بیاراست دوش خود
از نو شدیم بندۀ کهنه فروش خود.
سیفی (از آنندراج).
، مجازاً، آنکه معنی کهنه عرضه می کند. مقلد. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) :
نوبت کهنه فروشان درگذشت
نوفروشانیم و این بازار ماست.
مولوی

لغت نامه دهخدا

کهنه فروشی

(کُ نَ / نِ فُ)

شغل و عمل کهنه فروش. رجوع به کهنه فروش شود

لغت نامه دهخدا

کهنه داود

(کُ نَ / نِ وو)

شعبه ای است از طایفۀ ناحیۀ سراوان از طوایف کرمان و بلوچستان و از 50 خانوار مرکب است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 98)

لغت نامه دهخدا

کهنه رند

(کُ نَ / نِ رِ)

سخت گربز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کهنه حریف. بسیار مکار و زیرک

لغت نامه دهخدا

علی آباد کهنه فرود قوچان

دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومه شهرستان قوچان واقع در 7 هزارگزی جنوب خاوری قوچان و 2 هزارگزی شمال خاوری راه شوسۀ قدیمی مشهد به قوچان. ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل، و 967 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. راه آن مالرو است. این ده دارای دفتر ازدواج و طلاق و یک باب دبستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

کهنه فروش

آنکه لباسها کهنه و مندرس فروشد: تا از لباس حسن بیاراست دوش خود از نو شدیم بنده کهنه فروش خود. (سیفی)

فرهنگ لغت هوشیار

کهنه فروشی

شغل و عمل کهنه فروش

فرهنگ لغت هوشیار

معنی کهنه فرود - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما